هر چند شهید چمران در رشته های هنری نقاشی، عکاسی و نویسندگی تسلط خاصی داشتند اما برای معرفی او در آثار هنری کارهای برجسته کمتر انجام شده است؛ نکته ای که مهندس مهدی چمران» برادر شهید نیز آن را گوشزد می کند و درباره کم کاری اهالی فرهنگ و هنر نسبت به شهید چمران گله مند است. او معتقد است: سازمان های فرهنگی باید نسبت به معرفی شهید چمران توجه بیشتری داشته باشند تا آثار فاخری را تولید کنند.»
شهید دکتر مصطفی چمران، نامی آشنا بر ضمیر هوشیار و به داغ نشسته خوزستان است و هر سال در سیویکم خرداد سالروز شهادتش، یادش را زنده می کنیم. مهندس مهدی چمران، برادر کوچکتر شهید بزرگوار، متن مناجاتنامه برادر شهیدش را بازخوانی کرد که در ادامه میخوانیم:
محمود انجم شعاع، فرزند حسین و كبری، در سال 1342 ، در شهر كرمان به دنیا آمد. پدرش می گوید:نام فرزند قبلی را محمد نهادیم، پس از تولد این نوزاد، نام محمود را انتخاب كردیم، كه از القاب رسول اكرم(ص) باشد و با ذكر نام فرزندانم، فرستادن صلوات در ذهن شكل گیرد.» زمانی كه محمود كودكی بیش نبود، مادرش او را در آغوش می گرفت، و در مجالس عزاداری شركت می كرد و گریه می كرد، و اشكهایش بر چهره محمود می ریخت.
وصیت می كنم به كسی كه او را بیش از حد دوست می دارم - به معبود من، به معشوق من ، به امام موسی صدر، كسی كه او را مظهر علی می دانم - او را وارث حسین می خوانم - كسی كه رمز طایفه شیعه و افتخار ان و نماینده هزار و چهار صد سال درد و غم و مبارزه و سرسختی و حق طلبی و بالاخره شهادت استكسی كه وصیت می كند ادم ساده ای نیست ـ بزررگترین مقامات علمی را گذرانده ـ سردی و گرمی روزگار را چشیده ـ از زیباترین و شدیدترین عشقها برخوردار شده ـ از درخت لذات زندگی میوه چیده ـ از هر چه زیبا و دوست داشتنی است برخوردار شده و در اوج كمال و دارایی همه چیز خود را رها كرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردالود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است
شهید "علی میوهچین" در وصیتنامهاش مینویسد: ای مردم، ریشه همه بدبختیهای ما از بیایمانی یا سُست ایمانی است و اینکه ما خداوند، پیامبر(ص)، ائمهاطهار (ع) و قرآن را به خوبی نشناختیم. اینها را درک کنید تا در مواقع حساس قلبتان نلرزد .»
شهید ابراهیم قاطع » از شهدای شاخص کشور و در زمره فاتحین خرمشهر است. این وبگاه همزمان با سالروز آزادسازی خرمشهر تصویر وصیت نامه این شهید بزرگوار را برای علاقمندان به فرهنگ ایثار و شهادت منتشر میکند. او در وصیت نامه خود از خداوند خواسته است تا انقلاب را از دست دشمنانیکه به اسم اسلام به پیکر آن ضربه می زنند محفوظ بدارد.
شهید "مولود میرزایی" همراه با دیگر دانش آموزان انقلابی در تظاهرات و راهپیماییهای مردمی علیه رژیم سفاک شاهنشاهی فعالانه شرکت داشت و از پیروان راستین رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) بود . او درست یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شهادت رسید.
پدر شهید "محمداسماعیل پیوندی" نقل میکند: ما نحوه شهادت پسرمان را از طریق تلویزیون دیدیم. تلویزیون گوشههایی از عملیات رمضان را نشان میداد. ناگهان یک ترکش از فاصله دوری خورد به گلوی یک جوان. همه دورش جمع شدند .» در سالروز شهادتش، شما را به مطالعه زندگی این شهید گرانقدر دعوت میکنیم.
اسماعیل زمانی از جانباران و پژوهشگران دوران دفاع مقدس است. در روایت خاطراتی از عملیات مرصاد چنین میگوید: شهید "محمود خالقی" فرمانده دسته علی اصغر (ع) گفت: داش داوود، ما مرد جنگیم! به مامانم گفتم: من تا کربلا نروم برنمیگردم. با این جمله محمد، همه صدای خنده همه بچهها بلند شد. به او میگفتند: بچه ننه.»
بهنام بقچهاش را باز کرد و گفت: بیا آقا محمد، برایتان کنسرو، نارنجک و خشاب آوردم. کروکی تانکها و مقر عراقیها را هم کشیدم.» تکه کاغذ را به نورانی داد. چشمان نورانی از پس شیشهی عینکش، گرد شد.» در ادامه خاطراتی از این نوجوان شهید میخوانیم.
به دلیل اینکه سنش برای اعزام کم بود با اعزام او به جبهه مخالفت میشد اما او از شوق دستیابی به شهادت، همچنان تلاش خود را برای حضور در جبهه میکرد به طوریکه با دست بردن در شناسنامه خود در تاریخ آن تغییر ایجاد کرد. نکته جالب آنکه مسئول اعزام خودم بودم و وقتی شناسنامهاش را دیدم خندهام گرفت و به شوخی به او گفتم: که میخواهی سر من را هم کلاه بگذاری، من که میدانم تاریخ تولدت کی هست. او مصمم به چهرهام نگاه کرد و گفت: شما شناسنامه میخواهید این هم شناسنامه دیگر چه کار به باقیاش دارید.» آنچه خواندید بخشی از سخنان "ناصر قشونی" برادر شهید "حمید قشونی" بود که در گفتگویی انجام شد، شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت میکنیم.
ﺣﻤﻴﺪ اﻳﺮاﻧﻤﻨﺶ، ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﺎﺷﺎء اﷲ و ﻓﺎﻃﻤـﻪ، معروف به حمید چریک زندگی پرماجرایی دارد، از همرزمی با دکتر چمران در لبنان تا تلاش برای عضویت و سرو سامان دادن به نهاد انقلابی سپاه در ابتدای شکل گیری این نهاد و بعد حماسه آفرینی های متعدد در دفاع مقدس در کارنامه این مرد الهی وجود دارد که با هم می خوانیم:
پرستوهای مهاجری که در سال ۹۵ برای دفاع از حریم آلالله به سوریه کوچ کرده بودند و در کربلای خانطومان به قافله سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) پیوستند، حالا پس از چهار سال که پیکر مطهرشان در خاکهای تفتیده خانطومان مانده بود، دوباره به آستان لالهخیز مازندران و آغوش علویتبارها برمیگردند تا حال و هوای این استان در دهه کرامت، کربلایی شود.
اگرچه لشکری اسیر دست دشمن بود، اما تاریخ به اندازه یک ارتش و به اندازه یک لشکر بر دوش او مسئولیت نهاده بود. شهید حسین لشکری از روز اسارت تا آزادی ۱۸ سال مقاومت کرد. به جرئت میتوان گفت شهید لشکری به اندازه یک ارتش به تاریخ ما خدمت کرد. عالیترین تشویقها، شدیدترین تنبیهها هم خللی در اراده او ایجاد نکرد
با توجه به حساسیت کاری پدر و شرایط جنگ، ما خیلی کم ایشان را میدیدیم. حقیقتش این است که پدرم هیچ وقت نبود و ما همیشه نبودش را حس میکردیم. او نیاز ما و خانه بود. سختی و تلخی نبودنهای پدر بعد از شهادتش بیشتر حس شد. مادرم با اینکه سن و سالی نداشت، تربیت و پرورش چهار فرزند پسر را برعهده گرفت
درباره این سایت